جدول جو
جدول جو

معنی متوحش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

متوحش کردن
هراساندن، ترساندن، هراسان کردن، به وحشت انداختن، وحشت زده کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ نِ وِ تَ)
ترسیدن و وحشت کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشوش کردن
تصویر مشوش کردن
مشوش داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
از کار انداختن، به درنگ وا داشتن بدرنگ وا داشتن، در محلی ایستانیدن، تعطیل کردن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقق کردن
تصویر متوقق کردن
ایستاندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحول کردن
تصویر متحول کردن
دگرگون کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تعطیل کردن، نگه داشتن، وادار به توقف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آگاه کردن، فهماندن، هشیار ساختن، حالی کردن، متوجه ساختن، متمرکز ساختن، معطوف کردن، معطوف ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دگرگون کردن، تغییر دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
للتّوقّف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متحد کردن
تصویر متحد کردن
Federate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
Abort, Cease, Discontinue, Stall, Stop
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
avorter, cesser, interrompre, arrêter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
堕胎 , 停止
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متحد کردن
تصویر متحد کردن
federar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحد کردن
تصویر متحد کردن
föderieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
موقوف کرنا , رکنا , روکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
ยุติ , หยุด , หยุด , หยุด , หยุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
kuacha, kusitisha, kusimamisha, kusimama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
中絶する , 止める , 中止する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
menggugurkan, berhenti, menghentikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
הַפְסִיק , להפסיק , להפסיק , לעצור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
중단하다 , 멈추다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
sonlandırmak, durmak, durdurmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
গর্ভপাত করা , থামানো , বন্ধ করা , থামা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
गर्भपात करना , रोकना , बंद करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortire, cessare, interrompere, fermare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortar, cesar, descontinuar, detener
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
aborteren, stoppen, stopzetten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
переривати , припинити , припиняти , зупиняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
прерывать , прекратить , прекращать , останавливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
przerywać, przestać, zaprzestać, zatrzymywać, zatrzymać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abtreiben, aufhören, einstellen, anhalten, stoppen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف کردن
تصویر متوقف کردن
abortar, cessar, descontinuar, parar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحد کردن
تصویر متحد کردن
federować
دیکشنری فارسی به لهستانی